تدابیر امام علی (ع) در برابر جریان های اجتماعی پس از رحلت پیامبر(ص)
جریان های اجتماعی عصر خلفا
بخش اول
منظور از این جریان های اجتماعی جریان های همسو و نیز چالشگر در برابرآرمان های امام می باشد.
در مدت حدودبیست و پنج سال جریان های محوری و کلان را سه جریان می توان عنوان کرد .
یکی جریان همسو، دوم جریان مهم برخواسته ازسقیفه بنی ساعده، سوم انقلابی که علیه خلیفه سوم عثمان شکل گرفت.
بررسی هرسه جریان و نیز تحلیل خاستگاه آن ها واز همه مهمتر تحلیل موضع گیری های امام در برابر آن ها حایز اهتمام است.
به ویژه موضع گیری های امام حق مدار که فراتر از زمان ومکان بوده و برای هر زمان الهام بخش و الگومی باشد.
پیش از سایر محورها مهم جلوه گر است.این سه جریان مهم را به صورت فشرده موردتحلیل قرار می دهیم.
الف: تشکل همسو
منظور این تشکل جریان اجتماعی است که رهبری و جانشین امام همام را باور داشت و در دوران خلفا توانست هویت خویش راحفظ کند و در دوران زمامداری امام در سطح گسترده گسترش یافت.
این جریان که شکل گیری تشیع را پدیدار ساخت برآینداندیشه بالنده و هوشمند با رفتاری منطقی وعقلانی در برابر جریان بزرگ چالشگرمقاومت نمود، افراد این جریان افرادی سترگ بودند که چون اندیشه آنان برستون های مقاوم برهان استوار بود و افراد آن هوشمندانه از آن دفاع نمودند.
بحران های اندیشه
بحران های اندیشه، اندیشه زلال آنان راآلوده نساخت.
این جریان براین باور بود که رهبری جامعه از آن مقدار ارزش و اهتمام برخوردار است که خدای سبحان در آن به طور مستقیم دخالت نموده و براین به عنوان جانشینان رسول الهی براساس شایستگی الهی و انسانی آن ها تعیین کند.
این اندیشه براین باور استوار است که فرد شایسته این منصب بعد از رسول الله صلی الله علیه وآله علی بن ابی طالب علیه السلام است و جریان همسو باحق مداری همو آرمان خواهی علی علیه السلام می باشد.
این جریان اجتماعی گرچه نسبت به جریان دوم از لحاظ جمعیت، جمعیت انبوهی نبود،
لیکن از یک سو افرادی برجسته فراوانی از صحابه رسول الله همسو با این تفکر بودند که عده ای را نیز به دنبال داشتند.
از جانب دیگر چون باور آن ها بر برهان استواربود، از جریان مخالف آسیب ندید و توانست هویت خود را حفظ کند.
و پوینده و پالنده ازدوران خلفا را عبور نمود و در زمان امام شکوفا شد و هم اکنون هم این جریان تفکرعقیدتی اجتماعی بخش مهم از اجتماعی امت اسلامی را تشکل می دهد و تشیع به صورت روز افزون گسترش می یابد.
افراد زبده و شاخص های این جریان را بعداز خاندان حضرت می توان این گونه نام برد:اصبغ بن نباته، اویس قرنی، حارث بن عبدالله، کمیل بن زیاد، مالک بن الحارث النخعی، محمدبن ابی بکر، محمدبن حنفیه،میثم تمار، هاشم بن عتبه، ابوذرغفاری،حجربن عدی، رشید هجری، زید بن صوحان، صعصعة بن صوحان، سلیمان بن صردخزاعی، سهل بن حنیف، عثمان بن حنیف، عبدالله بن عباس، ظالم بن ظلم،عبدالله بن ابی طلحه، عبدالله بن بدیل، عبدالله بن جعفرطیار، عبدالله بن خباب، عدی بن حاتم،عمروبن حمق، قنبر، یاسیر، عباس بن شریک،شریع بن هانی، قیس بن سعد بن عباده، یزید بن قین و…
برخی از نامبردگان گرچه از اصحاب خاص و حواریون زمان حضرت می باشند و درشکل گیری این جریان در روزهای نخست نقش نداشتند، لیکن بسیاری از اینان ازصحابه رسول الله صلی الله علیه وآله می باشند و در زمان حضرت اسلام آوردند و در جنگ های بدر واحد شرکت داشتند.
روز شکل گیری این جریان همراه و همگام بودند مانند عباس که از بزرگان صحابه رسول الله صلی الله علیه وآله می باشد.
ومانند ابوذرغفاری که از شیعیان خاص حضرت بودند و هنگامی که خلیفه سوم وی رابه ربذه تبعید کرد، امام علی علیه السلام با خاندانش وی را شکوهمندانه بدرقه نموادند.
و مانند عبدالله بن خباب از اصحاب رسول الله و کارگزاران امام در نهروان بود که خوارج وی را در مقابل چشمان همسرش ذبح کردندو شکم همسر حامله اش را نیز دریدند.
و نیز سهل بن حنیف از صحابه رسول الله صلی الله علیه وآله بود که در جنگ بدر شرکت داشت.
و عثمان بن حنیف برادر سهل در جنگ احد شرکت داشت.
و مانند حجربن عدی که مظلومانه درروستای «مرج عذرا» به شهادت رسید، ازصحابه رسول الله صلی الله علیه وآله بود.
زید بن صوحان در عهد رسول الله صلی الله علیه وآله اسلام آورد. و نیز صعصعة بن صوحان در عهدرسول الله صلی الله علیه وآله اسلام آورد.
سلمان فارسی از صحابه بنام رسول الله صلی الله علیه وآله و از مدافعان صحنه های اجتماعی بود.
و مانند سلیمان بن صرد خزاعی رهبرتوابین از صحابه رسول الله صلی الله علیه وآله بود که حضرت وی را سلیمان نامید.
عبدالله بن جعفر طیار نخستین طفل مسلمان بود که در حبشه به دنیا آمد.
و مانند عمار یاسر که از سابقین اولین ازمهاجرین بود و در زمان رسول الله صلی الله علیه وآله شکنجه تحمل کرد و پدر و مادرش اولین شهیدان صدر اسلام می باشد. و درجنگ های بدر و احد و… شرکت داشت.
و مانند عدی بن حاتم از اصحاب رسول الله صلی الله علیه وآله که در سال نهم بر حضرت واردشد.
و مانند قیس بن سعد بن عبادة پرچم دارانصار، از فرماندهان سپاه اسلام در صفین ونیز از فرماندهان سپاه امام مجتبی علیه السلام بود وبه هیچ وجه حتی بعد از صلح حاضر نمی شدبا معاویه بیعت کند.
و مانند شریح بن هانی از اصحاب رسول الله صلی الله علیه وآله از سران اصحاب امام علی علیه السلام و ازفرماندهان سپاه حضرت در صفین بود.
این ها افراد برجسته این جریان می باشندکه از روز نخست تشکل همسو را شکل دادندو به تعیین افراد فراوانی را نیز همراه داشتند.
خاستگاه تشکل همسو
خاستگاه این جریان همان رهنمودهای وحیانی رسول الله صلی الله علیه وآله می باشد که در دوران رسالت خویش در عرصه های مناسب به صورت شفاف آن را ترسیم نمود و تلاش وپافشاری برآن نمود.
فرموده های درخشان رسول الله صلی الله علیه وآله در تثبیت این جریان مانندحدیث شریف ثقلین، و حدیث منزلت واحادیث متواتر دیگر که هیچ فرد مطلع و منف را یارای انکار آن ها نیست، اوج تلاش رسول الله صلی الله علیه وآله را در حادثه بزرگ غدیر می توان شاهد بود که در میان انبوه جمعیت حجاج به امر الهی و آیه مبارکه «یا ایهاالرسول بلغ ماانزل الیک من ربک »
موضوع رهبری را به صورت شفاف ترسیم نمود و با ندای رسا اعلان نمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه.»; که غدیر اوج شکوفایی این اندیشه است که بهانه ها را از کف بهانه جویان می گیرد، آفتاب غدیر از فراسوی اندیشه بشری از افق وحی طلوع نموده آن هم طلوع بی غروب که فروغ آن همواره پرتوافکنی می نماید گرچه هاله هایی از ابر از روز نخست به چالشگری خیزش نمود، لیکن در انجام فروغ آفتاب بر ابرهای تیره چیره خواهد شد.
براین اساس خاستگاه این تشکل که همان تشیع است به زمان پیش از رحلت رسول الله صلی الله علیه وآله بازگشت دارد.
همان اندیشه بالنده ای که زمان حضرت به جانشینی وامارت علی علیه السلام بعد از رحلت معتقد بود ونسبت دادن آن به بعد از رسول الله صلی الله علیه وآله و یافردی مانند عبدالله بن سبا ناشی از جهل ونادانی است که این نوع تیرگی ها از ابرهای تیره بی باران وهابیت که همراه با غرش وصدای طبل خالی می باشد، پدیدار می شود وبدور از عدل و انصاف است که این جریان مهم حق مدار این گونه مورد اتهام قرار گیرد.
موضع امام علیه السلام
موضع امام علیه السلام در راستای این جریان بسیار شفاف است.
زیرا این تشکل براساس باروحق مداری اندیشه و رفتار علنی شکل گرفته است. تشکل همسویی است که آرمان رسول الله صلی الله علیه وآله و خود علی علیه السلام در آن جلوه گراست.
رسول الله صلی الله علیه وآله به حق نگران توقف این تشکل بود.
حتی در لحظه نزدیک به ارتحال قلم و دوات درخواست نمود تا در تحکیم آن نوشتار دیگری از خویش یادگار نهد.
آشکاراست که موضع امام علیه السلام در راستای این جریان تحکیم و تثبیت آن است. این جریان گرچه به ظاهر مغلوب تشکل بزرگ دیگر بودلیکن امام علیه السلام به گونه هوشمند و منطقی ازاین جریان حمایت نمود و به صورت منطقی از موضع اصحاب و سران این جریان حمایت کرد.
و همین موضع باعث شد این جریان ازپیچ و خم بحران های دوران خلفا عبور کند وبا حفظ هویت خویش در فرصت زمامداری حضرت شکوفا شود.
امام در فرصت های مناسب فضایل افراد این تشکل را آشکارمی ساخت. چنان که در نماز میت سهل بن حنیف 25 تکبیرگفت.
و حتی از موضع آنان در فرصت مناسب به صورت منطقی وشفاف دفاع می نمود. در هنگام تبعید ابوذر به ربذه، خلیفه از مشایعت وی و حتی سخن باوی را منع نموده بود و مروان شاهد و ناظر به جریان حرکت ابوذر بود که امام با خاندانش وچند تن از اصحاب خاص، ابوذر را بدرقه نمودند و با وی سخن ها گفتند.
و هنگامی که مروان خواست ممانعت کند، امام وی راپرخاش کرد! این حرکت علی رغم خواست خلیفه انجام گرفت و امام همان آشکارا ازحرکت های ابوذر دفاع می نماید.
در هر صورت موضع امام حفظ این تشکل وعبور دادن آن از بحران های این دوران بود که به خوبی توفیق حاصل نمود.
ب : جریان خلافت
موضوع رهبری مهمترین نهاد اجتماعی راشکل می دهد.
برآیند رهبری الهی رسول الله صلی الله علیه وآله در راستای استقرار نهادهای سیاسی و اجتماعی موفقیت ممتازی در طول تاریخ نبوت پدیدار ساخت.
هیچ پیامبری به مقدار رسول الله صلی الله علیه وآله دراهداف خویش توفیق حاصل ننمود.
زیرا حضرت درابعادگوناگون عقیدتی، فرهنگی، سیاسی،اجتماعی، اقتصادی، نهادهای برخاسته ازمتن وحی را استقرار بخشید و آن گونه امتی هم گرا و متشکل ساخت که بزرگترین تمدن بشری را پایه نهاد.
می توان گفت: رهبری در ایجاد این تحول نقش اول را ایفا نمود و به همین لحاظ حضرت همواره در اندیشه رهبری بعد از خودبود و نگرانی خویش را از این امر بارها ابرازنمود.
و تلاش فراوان کرد که رهبری بعد از وی در مسیر صحیح الهی خویش مستقر شود.ولی آنچه نباید رخ می داد، شکل گرفت.
هنوزجنازه حضرت بر روی سریرمغسل بود که ابرهای تیره پدیدار شدند و اولین جریان مهم بعد از رحلت حضرت در سقیفه بنی ساعده شکل گرفت که حزب مهم انصار در آن سقیفه جمع شدند و برای جانشینی رسول اکرم صلی الله علیه وآله دراندیشه برآمدند.
انصار براین بارو بودند که برآیند این شورارهبری و زعامت سردار انصار سعدبن عباده خواهد بود.
لیکن با اطلاع سران مهاجرین که حزب مهم دیگر اجتماعی و از جهاتی از حزب انصار هم قوی تر و با نفوذتر بود، برخی ازسران مهاجرین خود را به شورای سقیفه رساندند.
صحبت خلافت عمر و سپس عثمان شد! علی رغم تصمیم انصار موضوع رهبری به سمت و سوی مهاجرین چرخید و باتدبیرهای بعد از شورا اکثریت جمعیت جامعه از این تصمیم حمایت نمود و بزرگترین انحراف اجتماعی بعد از رحلت رسول الله صلی الله علیه وآله پدیدار شد.
البته جریان خلافت در پایان زمامداری عثمان هم متوقف نشد بلکه با تغییر ساختاراز خلافت به پادشاهی در بین بنی امیه تداوم یافت و در نیمه اول قرن دوم نیز با همین ساختار از بنی امیه به بنی عباس انتقال یافت وبیش از پنج قرن دوام آورد.
خاستگاه خلافت
از نگاه اول این گردش امر عجیب می نماید!چرا که تلاش های گسترده رسول الله صلی الله علیه وآله به همین سادگی فراموش شده و رهبری از مسیرخویش بیرون رفته است. و جمعیت انبوه را به دنبال خویش حرکت داده است!
لیکن می توان گفت: گرایش یا گریز مردم عواملی دارد که با فراهم شدن آن زمینه گردش های عمومی در کوتاه ترین مدت پدیدارمی شود.
در مورد این گردش بزرگ عوامل زیررا مؤثر می توان دید:
از یک سو مردم جدیدالعهد به اسلام بودندونهادهای دینی به خصوص نهاد سیاسی دینی برای آنان بسیار تازگی داشت و این اندیشه در بین توده مردم از عمق کافی بهره مند نبود.
از سوی دیگر انبوه مردم را سران احزاب وقومیت ها به دنبال دارند و سران قومیت ها واحزاب اجتماعی به لحاظ طمع هایی که به رهبری داشتند: بسیاری یا به امید بهره وری از این موضع در صف چالشگران ایستادند وبرخی نیز بی تفاوت ماندند.
از جانب سوم حزب پیروز سقیفه از تدبیراجتماعی و قدرت بالایی بهره مند بود و با بهره وری از موقعیت خویش تمام احزاب و سران اقوام را مرعوب خویش ساخت. به گونه ای افراد سرشناسی مانند زبیر، طلحه،عبدالرحمن بن عوف همگی گردن به بیعت ابوبکر نهادند.
در هر صورت گردش عظیم مورد شگفت انگیز نیست; آنچه باعث تعجب است، این است که چگونه سران احزاب وقومیت ها که از همه چیز آگاه بودند، براساس خواهش های نفسانی این گونه چرخش تن دادند و موضع خویش را در مورد رهبری رسول الله صلی الله علیه وآله به سمت و سوی خلافت جهت دادند.
منبع: سایت مطالعات شیعه
نظرات شما عزیزان: